سالهاست در حال شنیدن جملاتی نظیر سقوط درختانی چون صنوبر یا چنار در خیابانهای شهری یا معابر عمومی در اکثر استانهای کشور در نشریات یا رسانههای گروهی هستیم.
در اکثر موارد، این حوادث با خسارت مالی و جانی همراه است و در بعضی موارد فقط به خسارات مالی اشاره میشود. اخیراً نیز یکی از درختان چندساله غیربومی صنوبر در یکی از شهرستانهای استان گیلان روی خودرویی که پارک شده بود سرنگون شد که خوشبختانه خسارت جانی نداشت.
متاسفانه در سال قبل نیز در شهرستان رشت درختی از جنس چنار شرق روی خودروی دیگری سرنگون شد و خساراتی به بار آورد.
مسأله سقوط درختان دستکاشت در خیابانها و درج آن در نشریات برای اولین بار نبوده و آخرین بار نیز نخواهد بود. هر ساله متاسفانه چنین اتفاقات ناخواستهای در استانهای مختلف به وقوع میپیوندد، به طوری که حدود چندین سال پیش نیز چنین رویدادی در مرکز استان مشهد اتفاق افتاد و تعدادی از درختان سپیدار کاشتهشده در حاشیه خیابان روی خودروها سقوط کردند که زیانهایی را به همراه آوردند.
امروزه به دلیل زندگی ماشینی، ارزش درختکاری در طراحی شهری بیش از گذشته محسوس است. خوشبختانه به علت تنوع آب و هوایی همراه با تنوع گیاهی بسیار غنی در کشور و مهمتر از همه بیش از 50سال تجربیات ارزنده درختکاری از سوی سازمان جنگلها و نهایتا دسترسی به رسانههای گروهی، به نظر نمیرسد که سازمانهای اجرایی که بهروز هستند و شبکهای اطلاعرسانی را در خدمت دارند، در انتخاب گونه مشکل داشته باشند.
بدیهی است آگاهی از سرشت اکولوژیک گونه درختی و پارامترهای محیطی و مهمتر از همه نقش آن گونه در طراحی شهر میتواند هدایتگر کارشناسان مجری در منطقه باشد.
به طوری که میدانید در جهان هستی، گیاهان نیز همانند انسانها، جانوران و میکروارگانیسمها (باکتری، ویروس و...) موجودات زندهای هستند که شاخص زیست یعنی تغذیه، تنفس، رشد(حرکت)، تولیدمثل و نهایتا مرگ در تمامی آنها به طور محسوس مشاهده شده و تداوم دارد.
درختان نیز در مجموعه گیاهی، دارای مشخصات حیاتی فوق هستند و زمان بهرهبرداری متغیر و محدودی دارند که ما جنگلبانها در علم جنگل به آن «زمان برداشت» میگوییم.
زمان برداشت با توجه به نوع درخت، اقلیم، حاصلخیزی خاک (محل کاشت)، فاصله کاشت، عملیات داشت و اهداف مدیریتی، متغیر است. به عنوان مثال میتوانیم بگوییم عمر متوسط سیاهپوستان بومی در آفریقا با توجه به فقر رفاهی نسبت به سیاهپوستان مهاجرتدادهشده به آمریکا بیاندازه کمتر است و یا مقاومت صنوبرهای بومی شمال ایران مانند سفیدپلت از نظر شرایط محیطی نسبت به انواع وارداتی آنها به کشور خیلی بیشتر است.
در هر صورت میتوان گفت در هر مکانی که شرایط و امکانات زیستمحیطی مناسب گونه باشد، درختان عمر طبیعی خود را به پایان خواهند رساند که ما این دوره را «زمان بهرهبرداری فیزیولوژیک» مینامیم.
البته دانش جنگلداری چنین اجازه نابخردانهای را به ما جنگلبانان نمیدهد که ما درختان خودرو یا دشت را بدون دخالت فنی و اقتصادی به حال خود رها کنیم؛ به جز در مواردی که هدف از کاشت، زیباسازی محیط، تلطیف هوا، جلوگیری از آلودگیهای محیطی و صوتی در اطراف شهر یا پارکهای داخل شهری یا ایجاد باغهای گیاهشناسی به منظور تاسیس مجموعههای درختی و نهایتا درختکاری خطی در حاشیه خیابانها با هدف ایجاد فضای سبز بوده باشد که در آن صورت کنترل سالانه درختان از سوی متخصصان آفات و بیماریهای گیاهی همراه با فرمدهی و آرایش درختان بسنده خواهد بود.
مطمئناً عامل خاک، یکی از عوامل اصلی استقرار درختان دستکاشت و یا خودرو به صورت درختکاری و یا جنگلکاری محسوب میشود، ولی فاکتورهای مختلفی در استقرار و یا عدم استقرار گونههای درختی در هر منطقه وجود دارد که متاسفانه مجریان امر این مسائل را در نظر نداشته و تنها به سبزشدن، سایهافکنی و رشد سریع درختان در ایجاد فضای سبز اکتفا میکنند.
حال اگر همه عوامل مثبت و یا منفی تاثیرگذار، برای همه گونههای کاشتهشده در مسیر خیابانهای شهری یکسان فرض شود، علت سقوط حداقل صنوبر و چنار را میتوان چنین استدلال کرد: الف: کاشت درختان صنوبر در حاشیه خیابانها در داخل شهر به دلایل زیر متداول نیست.
1 - زمان بهرهبرداری کوتاهمدت: درختان صنوبر طبعاً سریعالرشد بوده و در سالهای اولیه، رشد بسیار زیادی دارند (5-3 متر در سال اول در محلی مناسب) ولی دیرزیستی آنها نسبت به درختان جنگلی دیگر کمتر است؛ در نتیجه با پیشرفت سن، دچار پوسیدگی ساقه (یا اصطلاحاً درونقرمزی) میشوند و مقاومت خود را مقابل بادهای شدید و یا طوفانهای پاییزی از دست میدهند یا واژگون و یا از محل پوسیدگی که داخلی است و بهآسانی دیده نمیشود، شکسته میشوند.
2 - سیستم ریشه: ریشههای صنوبر به دو صورت عمودی و افقی رشد میکند. تکریشه عمودی آن نیمهعمیق و کمرشد است. ریشههای جانبی آنها معمولاً دوردیفیاند که به علت رشد و پیشروی در خاکهای فقیر(جهت غذایابی)، به ویژه در خاکهای شنی و ماسهای، سبب مسدودشدن مجاری آب، فاضلاب، تخریب پی ساختمانها و حتی موزاییک و روکش بتنی میشوند.
3 - نورپسند بودن گونه: تمامی گونههای سریعالرشد مانند صنوبر، بید، اکالیپتوس و... شدیداً نورپسندند و نسبت به سایه بردبار نیستند. این امر سبب میشود که درختان کاشتهشده در داخل شهر به علت وجود ساختمانهای بلند و در نتیجه عدم دریافت نور به طور یکنواخت، حالت سیلندریک خود را از دست داده و یکسویه به سمت نور بیشتر گرایش پیدا کنند. تداوم این گرایش و کجشدن آنها بهویژه در فصل غیرفعال (اواسط پاییز و زمستان) که دوره رویش سالانه درخت نیز پایان میگیرد و شیره گیاهی هم در آوندها جریان ندارد، خطر شکستگی و سقوط را به همراه خواهد داشت.
این پدیده در بعضی از درختان صنوبر کاشتهشده در خیابانهای شهری استان گیلان به چشم میخورد (سقوط درختان چندین ساله سپیدار در خیابان اصلی شهر مشهد حدود چندین سال پیش نیز موید این گفتار است).
4 - نیاز غذایی: در دنیا درختان صنوبر به درختان پرتوقع و همیشه نیازمند معروفند که این امر ناشی از رشد سریع بافتها و تبدیل دریافتها به مواد اولیه چوبی است. بنابراین با توجه به سرشت گونه، درختان جهت زندهمانی بهویژه در خاکهای فقیر و غیرمقاوم شهرهای ساحلی که متأسفانه عامل بازدارنده شوری نیز در آنها برای صنوبرها بالا است، مجبور به گسترش ریشههای جانبی و سطحی به منظور دستیابی به مواد غذایی مورد نیاز حتی در فواصل 7-6 متر هستند و این حالت در تضعیف و آسیبپذیری درختان و تخریب مسیر مؤثر خواهد بود.
5 - پراکندن بذرها: درختان گونه صنوبر اساساً دو پایه هستند، یعنی گلهای نر روی پایههای منفرد نر و گلهای ماده روی پایههای منفرد ماده قرار دارند. طبعاً دستگاه زایشی گیاه (گلهای ماده) روی پایه ماده قرار دارد. بدیهی است که تخمک درون تخمدان پس از لقاح با گرده یا پولنبه صورت سلول تخم پس از تکامل به صورت بذر همراه با پوشش سفید کرکدار که بیشتر برای انتشار دانه بهکار میرود، به منظور استقرار و تولید یک نهال جدید صنوبر در اواسط بهار در هوا پخش میشود، ولی متأسفانه به جای استقرار روی خاکهای آبرفتی در خانههای مسکونی محیط پراکنده میشوند که ضمن ایجاد آلودگی محیط زیست سبب حساسیت و یا بیماریهای آلرژیزا در بعضی از افراد میگردند.
6 - برگریزان و خزان برگها: صنوبرها جزو درختان خزانکننده هستند و دخالت خزانکنندگی در آنها، در صورتیکه به علت کمآبی دچار خزان زودرس نشده باشند، معمولاً در نیمکره شمالی از اواسط تابستان آغاز و با توجه به نوع صنوبر تا اواسط یا اواخر پاییز تدریجاً ادامه دارد که این حالت سبب کثیف شدن همیشگی خیابان میشود که نیاز به تمیز کردن مداوم آن با کار بیشتر دارد.
البته موارد یاد شده صرفاً به منظور عدم استفاده از گونه صنوبر در طراحی شهری صادق است. ولی به طور اعم صنوبر و صنوبرکاری در دنیا، در کشورهای واقع در نیمکره شمالی بهویژه کشورهای جهان سوم که بنابه دلایلی غنی از جنگلهای فقیر هستند، در راستای تولید چوب و تأمین مواد اولیه صنایع سلولزی و تخته خرده چوب، صنایع ارهکشی و جعبهسازی، صنایع لایهبری و کبریتسازی اهمیت ویژهای دارد.
بدیهی است شناسایی درختان صنوبر به عنوان یک گونه پربازده و متعاقباً نهضت صنوبر کاری در تداوم کشت چوب در سطح بینالملل را باید ثمره تلاش دانشمندان و دوستداران طبیعت در اروپا که مزه تلخ جنگلهای ویرانگر اول و دوم جهانی را با تمام وجود چشیده و اکثر اراضی مزروعی، جنگلها و تأسیسات زیربنایی خود را از دست داده و فقر و گرسنگی را کاملاً لمس کرده بودند دانست.
زیرا آنها به منظور جبران نابودی ناشی از جنگ و با آگاهی به مشکل دسترسی به منابع انرژی فسیلی پایانپذیر و نهایت حفاظت از منابع طبیعی تجدید شونده که امروز واژههایی نظیر توسعه پایدار، حفظ محیط زیست و تنوع زیستی را به دنبال دارد، بر آن شدند که در آوریل سال 1947 میلادی یعنی دو سال بعد از پایان جنگ دوم جهانی، جلسهای به عنوان «هفته بینالمللی صنوبر» در پاریس برگزار کنند، که بعدها به «کمیسیون بینالمللی صنوبر» شهرت یافت.
کمیسیون یاد شده هر چهار سال در یکی از کشورهای عضو تشکیل میشود. کشور ما در سال 1334 خورشیدی میزبان این نشست بود. فعالیت تحقیقاتی صنوبر در دنیا و کشور ما هنوز نیز ادامه دارد.
پدیده سقوط هرازگاه از درختان گونه چنار، که خوشبختانه از دیرزیستی و نرمش اکولوژیکی مناسبتری نسبت به گونههای دیگر خیابانی برخوردارند و جزو درختان زود رشد و نور پسند محسوب میشوند که در طراحی شهری بهویژه در خیابانها و جادههای عریض زیاد مورد استفاده قرار میگیرند، نیز بهشرح زیر استدلال میشود.
1 - برخورد تدریجی ریشههای جانبی و فرعی در حین رویش با موانعی نظیر جدولبندیهای جدیدالاحداث و آسفالت که دو عامل از نظر توسعه، جذب مواد غذایی و استقرار عوامل بازدارنده بوده، در کمبود فضای حیاتی، خزان زودرس، ضعف و سقوط درختان بهویژه در سنین کهنسالی نقش دارند.
2 - عدم کنترل سالیانه ریشه درختان از نظر بیماریها، اثرات منفی حشرات خاکزی و جوندگان با علامت مشخصه نظیر پوسیدگی تدریجی ریشه، بریدگیهای حلقوی شکل در آن و در نهایت عدم تدابیر امنیتی و درست که منجر به سست شدن ریشه و سقوط میشود.
3 - انجام هرس نابجا و نارسا در درختان و تراکم شاخهها در تاج درخت و ایجاد ناهماهنگی بین تاج و تنه که میتواند در اثر وزش باد شدید توازن درخت از بین برود، سقوط یا شکستن درخت را سبب شود.
4 - ایجاد خراشهای مکانیکی در بدنه درختان به عنوان یادگاری یا برخورد وسایط نقلیه شهری که میتواند عامل پوسیدگی، شکستگی و سقوط درخت در فصل برگریزان باشد. به نظر میرسد که چنین مشکلاتی نه فقط در استان گیلان، بلکه در اکثر استانهایی که در حال توسعه و گسترش شهری هستند، به چشم میخورد که باید در آغاز با برنامهریزیهای درازمدت و هماهنگیهای لازم با شرکتهای برق، مخابرات و حتی گاز مسیرهای کاشت مشخص شود و سپس با تشکیل گردهمایی برگزار شده از سوی شورای شهر، شهرداری، مسئولین منابع طبیعی و محیط زیست در مورد انتخاب و کاشت گونههای متناسب درختی یا درختچهای، سوزنی یا پهن برگ، برگریز یا همیشه سبز در خیابانها، پارکها و یا فضای خالی شهر تصمیمگیری و تشریک مساعی به عمل آید. بدیهی است نظرات فنی کارشناسان و متخصصین دستاندرکار در این راستا اهمیت ویژهای دارد که باید مدنظر قرار گیرد.
زیرا ممکن است رویدادهای بعدی دامنگیر جنگلبان و یا مجریان محترم باشد که ما جنگلبانها به آن «زمان مصیبت» میگوییم، ولی جنگلبانان انگلیسی و یا آمریکایی در مورد عامل چنین رویدادی در داخل جنگل که معمولاً شاخههای خشک معلق به شوخی اصطلاح «بیوهساز» را به کار میبرند که در هر دو صورت ناخوشایند است.
|