فروپاشی خانواده، اسطورة خانواده
سریال نرگس از معدود سریالهای ایرانی است که همانند بسیاری از فیلمهای سینمائی دهة 80 در آن با فروپاشی اقتدار خانواده، تزلزل یا فقدان خانواده مواجهایم. سگ کشی و خانه روی آب نمونههای خوبی برای فیلمهای سینمائیاند. فیلمهائی که درآنها به ظاهر فرد از دست اقتدار پولادین خانواده نجات یافته است اما درواقع متن فیلم با حسی نوستالژیک و درکی رمانتسیتی به خانواده مینگرد. اضمحلال خانواده ممکن است به دلایل مختلفی صورت گرفته باشد: دلایل طبیعی چون مرگ زود هنگام، دلایلی چون جنگ و طلاق یا اختلاف شدید خانوادگی . اینها نشانگرهای مهم در سریالها و فیلمهای اخیر در ایران هستند.
در سریال نرگس دو خانواده نرگس و شوکت در مرکز متن فیلم قرار دارند. نرگس به دلایل طبیعی سایة خانواده را برسر ندارد و خانواده شوکت به دلیل مسائل خانوادگی فاقد خانوادهای ایمن برای فرزندان است. اشتباه نباید کرد، خانواده شوکت خانواده پدرسالار نیست. متن نمیخواهد از دریچه نقد پدرسالاری به موضوع نگاه کند. در سریالهای پیش همواره موضوع پدرسالاری بهگونهای مطرح بودهاست اما به دلیل اقتدار اسطورة خانواده و اهمیت نقش پدر هیچگاه اساسا در معرض نقد شدید قرار نگرفته است. شوکت نماینده بازاری بیدین است. بازاری یا تاجری که اساسا نشانهای بردینداری او و تمسک او به آموزههای سنتی دین یا نهادهای سنتی دینی نمیتوان یافت. از همین زوایهاست که شخصیت شوکت برجسته می شود. همانطور که در متن پیشین گفتم این تیپ بازاری اخیرا در متن تلویزیونی نشان دادهشده است. همیشه در سریالها با دو تیپ مواجه بودیم، تیپ بازاری که هم مذهبی و هم سنتی است و تیپ سرمایهدار تازه بهدوران رسیدهای که هیچ نسبتی با سنت و همینطور مذهب ندارد. میدانیم که بازار نقش مهمی در انقلاب اسلامی ایران داشتهاست و دوشادوش روحانیت شبکهای از مبارزه با رژیم گذشته و همینطور دوران جنگ را شکل داده و بعد حفظ بنیادهای حکومت جدید را بر عهده داشتهاست. از این رو همیشه بازاری در کنار روحانیت دیده شدهاست. در سریال نرگس ما با سرمایهدار تازه به دوران رسیده بعد انقلابی مواجه نیستیم. بلکه نوعی بازاری با همان ساختار سنتی مواجهایم. چرا که شوکت نه تجمل گراست و نه چندان از محیط کار مدرن برخوردار است(دفتر او در برجهای بلند قرار ندارد ودوروبر او را کامپیوترهای جدید اشغال نکردهاند). اما چیزی که شوکت از آن برخوردار نیست ارتباط با نهادهای سنتی مذهب و تمایل به رفتارهای مذهبی است( معمولا بازاری های مذهبی تسبیح به دستند، کلمات مذهبی بر زبان می آورند و نشان دادهمیشوند که هنگام نماز در مسجد حاضر میشوند).
در هرصورت خانواده شوکت به دلیل« مطامع نفسانی» پدر خانواده و استفاده از نوعی عقلانیت ابزاری خودمدارانه (نه البته عقلانیت مدرن) امنیتش به مخاطره افکنده شدهاست. اکنون پرسشی که درپشت سریال خیمه زدهاست این است که در فقدان خانواده و در هنگامه ضعف و اختلال در خانواده چه بلائی برسر آدمی ممکن است بیاید؟
اگرچه سریال نرگس پیام آشکارش اهمیت اقتدار خانواده و گوشزد کردن برای بازسازی هویت ازدست رفته خانواده نیست اما این پیام را میتوان در لایههای عمیق تر متن دید.
متن نرگس متنی مغشوش است. نرگس در این سریال برای زندگی زنانی که مستقل و بدون حمایت خانواده سر میکنند الگوئی پذیرفتنی نیست. او آشکارا دارای مسائل و اشتباهاتی است. شاید این امر را بتوان درک واقعگرایانه از انسان متدین امروزی منظور کرد. تعویض نقش نرگس به طور نمادین نشانه آن است که هویتی اصیل، یکپارچه و تغییرناپذیر از انسان امروزی از میان ما رخت بربستهاست. نرگس در طول سریال تغییر کرده است هم تغییر عقیده دادهاست و به اشتباهاتش در برخورد با پدیدههای پیرامون خود معترف شده وهم شخصیتا(تعویض بازیگر) عوض شدهاست.
برگردیم به مسئله اقتدار خانواده. این روزها از تضعیف اقتدار خانواده و نقش پدر سخن بسیار گفته میشود. تحقیقات جامعه شناسی اگرچه روند خلاف آن را نشان داده و نمایانگر نقش اساسی خانواده در ایران است اما تحلیل گران میل دارند مسئله را بغرنج نشان دهند و پیکان نقد را به سمت نسل امروز نشانه روند. نه خانواده در ایران درمعرض فروپاشی است ونه خانواده همه چیز جامعه است. این جمله که خانواده اولین نهاد اجتماعی و مهمترین آن است، بسیار محافظهکارانه است. خانواده نهاد مهمی برای جامعه بشری بودهاست اما «هرآنچه که هست، ضرورتا این نتیجه را نمیرساند که همواره باید باشد». ممکن است درک من خیلی رادیکال باشد اما فکر میکنم پایان نهاد خانواده پایان جامعه نیست. جامعهشناسان روزگار بدون نهاد خانواده یا حداقل برههای که دیگر خانواده به شکل امروزین نهاد اجتماعی معتبری نیست را پیش بینی کردهاند.
بدین ترتیب تلاش نرگس. کوشش فردی است که میخواهد در دنیای بدون خانواده مستقل و سالم زندگی کند و البته این کار بسی دشوار نمایش داده شدهاست.
|