قوم شناسی سیاسی، رولان برتون، تهران، نشر نی،1380
درباره کتاب
کتاب قومشناسی سیاسی مقدمهای برای ورود به بحث پیچیدة اقوام در حوزة سیاسی است که با زبانی ساده و با بهرهگیری از مثالهای بیشمار تاریخی، جغرافیایی و سیاسی، عمدهترین مباحث میان حوزة سیاسی و حوزة قومی را روشن میکند. اهمیت این کتاب علاوه بر نکاتی که ذکر شد، از اینروست که کشور ما مجموعهای از اقوام متعدد است که با وجود تفاوتهای بیشمار توانستهاند در طول تاریخ چندهزارساله از انسجامی کافی برای حفظ موجودیت سیاسی این کشور برخوردار باشند. این نکتهای است که بیشک باید در آینده برای سیاستگذاریهای فرهنگی مدنظر قرار گیرد.
پیشگفتار مترجم جوامع انسانی همواره و در همة موقعیتها فرایند تغییر اجتماعی را تجربه میکنند و کمتر جامعهای را میتوان سراغ گرفت که به معنی واقعی در حالت «رکود» باشد. حتی آنچه را که اندیشمندان غربی «رکود هزارانسالة» جوامع شرقی میپنداشتند، امروز در سایة تحقیقات و مطالعات جدید انسانشناختی تا اندازة زیادی کمرنگ شده است و بررسی دقیقتر این جوامع نشان داده است که هرچند سرعت دگرگونیها در آنها، به نسبت فرایند شتابگرفتة تحول اروپای پس از انقلاب صنعتی، بسیار کُند بود، اما پویایی (دینامیسم) اجتماعی و فرایند دگرگونی هرگز در آنها متوقف نمیشد و حرکت اندیشهها و مهارتها و فرایندهای کشف و ابداع همواره در آنها زنده بود. با این همه فرایند دگرگونی اجتماعی در مواردی میتواند شتاب خاصی به خود بگیرد. چنین شتابی در آن واحد دارای اثرات مثبت و منفی است، زیرا از یکسو با افزایش پویایی اجتماعی قادر است فرایند نوسازی و نوآوری را بهسود بهبود شرایط حیات انسانی تشدید کند، اما از دیگرسو به دلیل باقی نگذاشتن فرصت کافی و مناسب برای انطباق ذهنیتها و عملکردها و فاصله گرفتن این دو از یکدیگر ممکن است اثرات نامناسب و زیانبخشی نیز برجای گذارد که در زبان علوم اجتماعی، و به پیروی از امیل دورکیم، آنها را عموماً با واژة «ناهنجاری» میشناسند. فرایند گستردة تحول تکنولوژیک که اروپا از قرن هجدهم میلادی شاهد آن بود و «انقلاب صنعتی» نام گرفت و تحول مشابهی که از نیمة دوم قرن بیستم در جهان توسعهیافته به وقوع پیوست و اینبار به آن نام «انقلاب انفورماتیک» دادند، از جمله تحولاتی بودهاند که با قدرت زیادی جوامع انسانی را دگرگون کرده و آثار مثبت و منفی بسیاری بر جای گذاشتهاند. اما، در کنار اینگونه فرایندها، فرایندهای سیاسی بهویژه انقلابهای سیاسیـاجتماعی گسترده، با زیر و روکردن ذهنیتها، ارزشها، نهادها، ساختار و رفتارهای جوامع انسانی در مدتزمانی کوتاه اثری سهمگین بر بافتهای اجتماعی و روابط درونی میان بازیگران اجتماعی بر جای میگذارند. کشور ما، ایران، شاید از این نقطهنظر در موقعیتی استثنایی قرار داشته باشد، زیرا از یکسو همچون بسیاری دیگر از جوامع در حال توسعة جهان، فرایند گستردة نوسازی، صنعتیشدن و توسعة همهجانبة اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را تجربه میکند و در نتیجه شاهد ورود گستردة تکنولوژی و عقلانیت خاص آن و سلطهیافتن آن در تمامی عرصههای حیات خویش با تمامی پیامدهای مثبت و منفیاش است؛ و از سوی دیگر در روند و تجربة تاریخی یک انقلاب اجتماعیـسیاسی (انقلاب اسلامی) قرار گرفته است که همچون هریک از انقلابهای بزرگ قرون نوزده و بیست، پویاییها، الزامات و محدودیتهای خاص خود را به واقعیت اجتماعی دیکته میکند. شاید یکی از آشکارترین نمونههای تبلور این امر، برترییافتن گفتمان سیاسی بر سایر گفتمانها در سالهای اخیر باشد. به این ترتیب شاهد آن هستیم که نهفقط علاقهمندی به حوزة سیاسی و مشارکت سیاسی رو به افزایش داشته است، که این میتواند بهخودیخود امری مثبت ارزیابی شود، بلکه نوعی استدلال و ذهنیت سیاسی در تحلیل امر اجتماعی نیز راه یافته است که این نکتهای لزوماً مثبت نیست، زیرا میتواند این تحلیل را بهسوی نوعی تقلیلگرایی سوق دهد که طبعاً حساسیت آن را نسبت به بسیاری از ابعاد پراهمیت در امر اجتماعی بهویژه ابعاد پیچیدة فرهنگی کاهش میدهد. ادبیات انسانشناختی که خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد انتشار هر چه بیشتر آن هستیم، شاید بتواند اندکی این سیر را دگرگون سازد. در واقع درک جامعه به عنوان مجموعهای زنده از بازیگران اجتماعی با هزاران هزار الگوی ذهنی و رفتاری نیاز به شناخت پیچیدگیهایی دارد که گفتمان سیاسی بهسختی میتواند از عهدة آن برآید. از اینروست که در حوزة سیاسی شاید به صورتی پیوسته، نهفقط در کشورهای در حال توسعه بلکه حتی در کشورهای توسعهیافته با نوعی فاصله گرفتن این گفتمان از واقعیت اجتماعی روبهرو میشویم. فاصلهای که در بیشتر موارد، بهویژه در کشورهای در حال توسعه با اتکا و استفاده (و اغلب سوءاستفاده) از ابزارهای قدرت، در کنار استفادة گسترده از ابزارهای پروپاگاند سیاسی برای جبران آن تلاش میشود. البته روشن است که این جبران تنها نوعی مرهم گذاشتن موقت بر دردها و آسیبهای عمیق اجتماعی است که درمان آنها در وهلة نخست، جز از طریق تشخیص و شناختشان به وسیلة متخصصان این امر، ممکن نیست. اهمیت نکات فوق از آنرو بیشتر میشود که میدانیم در جهان امروز در مقابل الگوهای فرهنگیِ قومی، که الگوهایی محلی یا منطقهای به شمار میآیند و دارای ارزش تاریخی و ریشههای عمیقی در حیات اجتماعی هستند، ما لااقل با دو گروه دیگر از الگوها نیز روبهروییم: نخست الگوهای جهانی که امروزه بحث جهانیشدن بیش از پیش آنها را مطرح کرده است؛ و سپس الگوهای ملی (رسمی) که قبل از هر چیز الگوهایی سیاسی هستند. جهانیشدن، مفهومی است که در سالهای اخیر و ابتدا در حوزة اقتصادی و در چارچوب موافقتنامة گات مطرح شد. اما دو نکته بسیار زود مشخص گردید، نخست آنکه این فرایند که سرعت و شتاب فزاینده و ابعادی دائماً گستردهتر مییابد تنها در محدودة اقتصاد باقی نمانده و تمامی عرصههای زندگی انسانی را دربرمیگیرد و قدرت آن شاید بیش از هر کجا در عرصههای فرهنگی است و در همین عرصهها نیز با از میان برداشتن تنوع و غنای فرهنگی موجود که ریشه در تفاوتهای فرهنگی دارد سبب فقیر شدن میراث فرهنگی انسان میشود. حتی اگر این فقر فرهنگی خود را در ظاهر نوعی مدرنیتة بیروح جلوهگر سازد. دومین نکتهای که امروز کمابیش روشن شده آن است که جهانیشدن، فرایندی درازمدت بوده است و آغاز آن را باید نه از چند دهة گذشته بلکه لااقل از دو قرن پیش و همزمان با شروع گسترش استعماری اروپا دانست. با این همه، هر نوع مقاومت و مبارزه با جهانیشدن را نمیتوان لزوماً دارای بار مثبت دانست. الگوهای ملی (رسمی) که امروزه غالباً در خلال سیاستگذاریهای دولتهای ملی اعمال میشوند، هرچند ممکن است دفاع از هویت ملی را بهانهای برای مبارزه با جهانیشدن قرار دهند، اما گاه خود الگوهایی را تحمیل میکنند که هیچگونه خوانایی با نیازهای جامعه ندارند و در آنها بیشتر دغدغة بقای سیاسی بهچشم میخورد تا دلنگرانی برای رفاه اجتماعی جامعه. الگوهای ملی امروز در بسیاری موارد بیشترین فشار را بر الگوهای قومی یا منطقهای وارد میآورند. بهانة این امر طبعاً استقرار دولت ملی و اقتدار آن است. اما باید توجه داشت که تجربة تاریخی نشان میدهد که تضعیف و از میان رفتن اقوام لزوماً به انسجام و اقتدار ملی منجر نمیشود. بنابراین مشاهده میگردد که موضوع تقابل، هماهنگی یا تضاد میان این سه گروه از الگوها از محورهای اساسی مورد بحث در چارچوب دولتهای ملیِ کنونی است. در این رابطه، سهم ادبیات انسانشناسی و قومشناسی انکارناپذیر است، زیرا این شاخه از ادبیات است که امر سیاسی را در پرتوی از بُعد فرهنگی مورد مطالعه قرار میدهد. کتاب قومشناسی سیاسی ــ که نویسندة آن از اساتید برجسته و پرسابقة دانشگاهی فرانسه و صاحب پژوهشها و تألیفات زیادی در زمینة قومشناسی، زبانشناسی جغرافیایی، محیطشناسی فرهنگی و مسائل فرهنگی جمعیتشناسی میباشدــ از جمله کتابهایی است که میتواند به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث پیچیدة اقوام در حوزة سیاسی مورد استفادة عموم خوانندگان قرار بگیرد. این کتاب کوچک، با زبانی ساده و با بهرهگیری از مثالهای بیشمار تاریخی، جغرافیایی و سیاسی، عمدهترین مباحثی را که امروزه در رابطة میان حوزة سیاسی (بهویژه دولتهای ملی) و حوزة قومی وجود دارد روشن میکند و به خواننده امکان میدهد نگاهی عمیقتر به گفتمان سیاسی، که اغلب گفتمانی صرفاً در خدمت قدرتهای دولتی است و حتی از موضع مخالفان حاکمیت نیز بیشتر معطوف به قدرت است تا معطوف به جامعه، داشته باشد. اهمیت کتاب برای ما، علاوه بر نکاتی که ذکر شد، از اینروست که کشور ما مجموعهای از اقوام متعدد را دربرمیگیرد که با وجود تفاوتهای بیشمار توانستهاند در طول تاریخ چندهزارساله از انسجامی کافی برای حفظ موجودیت سیاسی این کشور برخوردار باشند. این نکتهای است که بیشک باید در آینده برای سیاستگذاریهای فرهنگی مدنظر قرار گیرد. با وجود جامع بودن مطالب کتاب، مؤلف برای حفظ حجم اندک و ایجاز مطالب آن، صدها نام خاص و مفهوم تاریخی، جغرافیایی و سیاسی را بدون توضیح باقی گذاشته است. البته این امر با توجه به وفور منابع موجود و سهولت دسترسی به آنها در زبان فرانسه، چندان قابل خردهگیری نیست. با این همه مترجم، نظر به مشکلات احتمالی دانشجویان و دیگر خوانندگان کتاب در شناخت این واژگان، خود را ملزم دید که یادداشتهایی بر هر فصل بیفزاید و در آنها با استفاده از منابع معتبر توضیحات لازم را به خوانندة فارسیزبان عرضه کند. این توضیحات تقریباً تمامی اسامی خاص کتاب، غیر از اسامی بسیار معروف یا اسامیای که شناخت آنها تأثیری در درک مطالب کتاب نداشته است، را دربرمیگیرند. همچنین یادداشتها پارهای از مفاهیمی که در کتاب صرفاً اشارهای گذرا به آنها شده است را تشریح کردهاند. از این گذشته، برای باز شدن هر چه بیشتر مطالب کتاب و برای مفیدتر و کاملتر شدن آن چند ضمیمه به کتاب افزوده شده است. نخست سه سخنرانی از مترجم دربارة سه مفهوم کلیدی مورد بحث در این کتاب یعنی «قومیت»، «ملیت» و «دولت»؛ سپس فهرستی از منابع موجود در زبان فارسی برای مطالعة بیشتر در زمینة قومشناسی سیاسی و موارد خاص آن در میان اقوام ایرانی، و سرانجام فهرستی از برخی پایگاههای اینترنتی برای مطالعات قومی. امید است که این کتاب کوچک بتواند در حد خود، سهمی در غنی کردن ادبیات انسانشناختی در حوزة قومشناسی داشته باشد. فهرست مطالب پیشگفتار مترجم 9 مقدمه 15 فصل اول . مکانها و بازیگران: شکلگیریهای فضایی و قومی 21 1. شکلگیریهای فضا 21 2. هویت قومی 23 الف . تعلقهای اجتماعی و قومی 24 ب . ابهام در هویتها 25 پ . قوم و ملت 27 ت . ملیت و شهروندی 30 3. چند دیدگاه دربارة قومیت 33 الف. زبان ملیگرایی دولتی 35 ب . ملیگراییهای قومی اعتراضآمیز 40 پ . گفتمان جهانْوطن 43 یادداشتها 46 فصل دوم . تعلقهای چندگانه و پویایی قومی 65 1. ملیت فرانسه 66 2. زیرقومهایی با وفاداریهای چندگانه 69 3. جدول وفاداریها: قومیت و سرزمین 77 4. وحدت میدان مشاهده در پدیدههای قومی 83 5. پویایی زبانها، قومها و دولتها: قانون دو سوسور 87 یادداشتها 90 فصل سوم . از امر قومی تا امر سیاسی 99 1. دو بینش : جغرافیای سیاسی یا سیاست قومی 99 2. قوم در جستوجوی دولت 102 3. مردمان بومی یا بدون دولت 105 4. هویتیابی از خلال زبان 109 5. حاکمیت به مثابة ابزار و نه هدف 115 6. اصل تفویض اختیارات 118 7. سلب حقوق جزئی و بقای دولت ملی 119 8. تعدد موجودیتهای زیردولتی 122 یادداشتها 128 فصل چهارم . دولت در برابر قومها 143 1. دولت ملی: همزیستی سیاسی میان قومها 143 2. بازخواهیها و سلطهجوییها 146 3. خردهامپریالیسمها: مورد صربستان 151 4. دستکاری در قومیتها و مفهوم قومیت 160 5 . مرزبندیهای سرزمینی و «گتو»های شهری 163 یادداشتها 174 فصل پنجم . راههای منفی سیاست قومی 185 1. اردوگاههای کار اجباری 185 2. نسلکشی و جنایت علیه بشریت 187 3. قومکشی و زبانکشی 188 4. جابهجایی جمعیتها 189 5. انتقال و مبادلة جمعیتها 190 6. تبعید و نابودی کلی یا گزینشی 192 7. همهسوزان (هولوکوست) و تکفیر 196 8. جهاد و جنگهای صلیبی 197 9. پاکسازی قومی و استعمار 199 یادداشتها 207 نتیجهگیری 217 یادداشتها 221 کتابنامه 223 ضمیمهها 225 1. قومیت و گفتوگوی تمدنها 225 الف. رابطة قومیت و گفتوگوی تمدنها 225 ب. شکوفایی مطالعات قومی 228 پ. ریشهشناسی 232 ت. مفهوم جدید قومیت 234 ث. فرایندهای رشد عمودی و افقی در اقوام 238 ج. مدیریت قومیت در جهان امروز 239 2. ملت و ملیگرایی 242 الف. مفهوم ملت 242 ب. مفهوم ملیگرایی 246 پ. ملیگرایی و ایدئولوژیهای همراه 249 ت. آیندة ملیگرایی 256 3. دولت ملی و آیندة آن 258 4. کتابنامة برخی از منابع فارسی در زمینة قومشناسی 266 5. فهرست برخی از پایگاههای اینترنتی دربارة مطالعات قومی 269 واژهنامة فارسی ـ فرانسه 275 واژهنامة فرانسه ـ فارسی 277
|